سال نوی میلادی مبارک!

 

     سال ۲۰۱۱ بپایان رسید. جهان همچنان با بحران اقتصادی روبروست و چشم انداز روشنی برای رفع آن دیده نمی شود. رهبران کشورها در آغاز بحران اقتصادی از طرح مقررات همآهنگ و یکسان داد سخن میدادند، اما اکنون پس از گذشت چهار سال نه تنها بر سر برنامه‌ ای واحد بیکدیگر نزدیک نشده اند، بلکه ناهمآهنگی و اختلاف سیاسی بخاطر حفظ منافع ملی، رسیدن به راه حلی کارآ و سراسری را از هر زمان دیگری نامحتمل تر کرده است.

     ورشکستگی اقتصادی در سال گذشته به ایرلند، پرتقال و یونان محدود نماند و در نیمه دوم سال گذشته به اسپانیا و ایتالیا گسترش پیدا کرد. آژانس بین‌المللی فیج، یکی از سه آژانس ارزش‌گذاری و ضعیت اقتصادی کشورها، در تاریخ نهم ماه جولای علاوه بر این کشورها چند ایالت آمریکا از جمله ایالت مینوسیتا و نیو ارلئان را هم جزء بخش‌ های ورشکسته ی دنیا قرار داد.

    تأثیرات بحران اقتصادی همه مرزهای جغرافیایی را درنوردید و حتی قدرت مندترین کشورهای آسیا و اروپا را بی نسیب نگذاشت. چین که برعکس آمریکا بزرگترین وام دهنده جهان بود، در اثر افت مراودات بازرگانی، مجبور شد یک ملیون و هفتصد هزار کارگر را بیکار کند. در اروپا نیز وضعیت پیشرفته‌ ترین کشورها به لحاظ اقتصادی از این بهتر نبود. برای نمونه کشور سوئیس که یکی از باثبات ترین اقتصادها را به ثبت رسانده است، با تورم و در همان شش ماه اول سال ۲۰۱۱ با یازده در صد زیان در بازار بورس روبرو بود، و به دلیل کاهش ارزش یورو و دلار زیان های مالی فراوانی را متحمل شد. رئیس بانک مرکزی سوئیس تصمیم گرفت نرخ مالیات بر پول را کاهش و ذخیره پولی را افزایش دهد، اقدامی که تأثیر زیادی بر رشد اقتصادی نگذاشت، زیرا افراد کمتری در بانک ها پول پس انداز کردند و بالا بودن ذخیره پولی، تورم و سرازیر شدن سرمایه به سوی خرید زمین و خانه را در پی داشت. بحران اقتصادی بر صادرات این کشور نیز به دلیل آنکه فاکتورها به دلار و یورو نوشته میشود، زیان مالی زیادی وارد کرده است.

     طبق گزارش سازمان همکاری و توسعه ( OECD ) به تاریخ ماه جولای ۲۰۱۱، نرخ بیکاری در اسپانیا ۴۴ در صد، اسلواکی ۷ / ۳۰ ، ایرلند و ایتالیا ۳۰ در صد، فرانسه ۲۴ در صد و کشورهای اسکاندیناوی بین  ۴ / ۲۰ و ۲۲ در صد و دیگر کشورهای اروپا با محاسبه ی دوره های کار یابی که رسما نرخ بیکاری را کاهش میدهد، ۷ / ۴ درصد است.

    بن‌بست نظام سرمایه داری: پاره‌ای پیامدها:

۱- رشد پروتکشنیسم ( حمایت از محصولات داخلی ) : در سال گذشته اولیگارش های مالی جهان : سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی و بانک مرکزی اروپا همچنان دستورات خود را به رهبران سیاسی دیکته کردند و به خنثی کردن برنامه ی دولت هایی که به سیاست اقتصادی کنزی ی روی آورده بودند، پرداختند. اختلافات و در عین حال رقابت بین جامعه اروپا و ایالات متحده تا بدان جا پیش رفت که دو کنسرن بزرگ هوا پیما سازی، ایربس و بوئینگ، برای یکدیگر خط و نشان کشیدند و یکدیگر را به وضع مقررات محدود کننده ی گمرکی تهدید کردند.

    کشورهای حوزه ی تجارت آزاد مرکسور ( امریکای جنوبی ) نیز بمنظور مقاومت در مقابل غول‌های اقتصادی جهان، در سال گذشته مالیات واردات اتومبیل از خارج را به سی در صد رساندند تا بتوانند از صنعت ملی خود در رقابت با کنسرن های خارجی حمایت کنند. پاسکال لامی، رئیس سازمان تجارت جهانی، در مورد پروتکشنیسم بیشتر هشدار داد و اشاره کرد که تا کنون پروتکشنیسم سالانه شش و نیم میلیارد دلار به این سازمان ضرر رسانده است.

     اختلاف بین کشورهای در حال توسعه بر سر برخورد دوگانه و تبعض آمیز سازمان تجارت جهانی در سال گذشته باز هم شدت گرفت. کشورهای صنعتی برای صنایع و خدمات خود از کشورهای در حال توسعه خواهان تسهیلات گمرکی و تجاری اند. افزون بر این، سازمان تجارت جهانی ۶۴ مورد محدودیت صادراتی درسطح جهان وضع کرده که مهمترین آن‌ها به مواد غذایی و مواد خام مربوط می‌شود، امری که به رشد محصولات داخلی کشورهای در حال توسعه  آسیب فراوان وارد کرده است.  دولت چین، هند و کشورهای در حال توسعه به یارانه های زیادی که امریکا، ژاپن و اتحادیه اروپا به تولیدات کشاورزی میدهند، معترض اند. در واکنش به این وضعیت دولت چین در سال گذشته بر واردات اتومبیل های آمریکایی جریمه گمرکی تعیین کرد و دولت هند جلوی سرمایه‌گذاری مستقل خارجی در هندوستان را گرفت.

 ۲ ـ پایان دمکراسی نئولیبرالی : آنچه دولت بوش و شرکا بعنوان سیاست مبارزه با دیکتاتوری صدام حسین، ایجاد دمکراسی و ثبات انجام دادند، در آخرین روزهای سال ۲۰۱۱ با خروج سربازان آمریکایی از عراق شکست کامل خود را به جهانیان نشان داد. هنوز یک روز از خروج سربازان آمریکایی نگذشته بود که انفجار همزمان دوازده بمب هفتاد کشته و حدود دویست زخمی بر جای گذاشت. هدیه دمکراسی نئولیبرالی برای عراق بیش از یک ملیون کشته، تعداد نامعلومی معلول، دو میلیون بیوه، ویرانی همه ساختمان‌های دولتی و مهم، ویرانی تمامی زیر ساخت های کشور، سفارت خانه‌ای با بیش از پانزده هزار کارمند، جامعه ای با نود و نه در صد فقر، یک در صد چپاول گرانی که در منطقه سبز زندگی میکنند و در دریای ثروت غوطه ورند، سه و نیم میلیون آواره در داخل کشور و حدود دو ملیون آواره و پناهنده در خارج، تقسیم کشور به دو ناحیه مذهبی و یک منطقه ی کرد نشین، ارتشی یک ملیونی و میلیشیای۵۰ هزار نفری از گروه صدر و گروه‌ های مذهبی دیگر که ارتشی در درون ارتش است و به سوریه و دیگر کشورها برای سرکوب بهار عربی فرستاده می شوند، شاغلینی که حد اکثر حقوق ماهانه آنها۴۰۰  دلار است و نسل جدید کاملاً بی‌ سواد و بی آینده بوده است. ( ۱ ) تلفات انسانی ارتش آمریکا در عراق طبق آمار رسمی چهار هزار و پانصد نفر، تعداد بی شماری معلول  و سه ترلیون هزینه بوده است. طبق بر آورد ژوزف ای اشتیگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصاد، جنگ عراق و مبارزه با تروریسم برای هر خانواده آمریکایی هفده هزار دلار هزینه در بر داشته است. ( ۲ )                                        

      اوج شکست این دمکراسی صادراتی که با محمل مبارزه با تروریسم و

دفاع ازحقوق بشر صورت می‌گیرد را در سال گذشته در افغانستان مشاهده کردیم: عملیات خودسرانه ی آمریکا در افغانستان و پاکستان و زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی که آمریکا و متحدین آن، خود از وضع کنندگان آن بوده اند، تیرگی روابط بین پاکستان و آمریکا و افزایش عملیات تروریستی طالبان را بدنبال داشت. کشتار مردم بی‌گناه طی دفعات متعدد، چه از طریق بمباران های هوایی بدون هدف و چه از طریق تخریب خانه‌های مردم عادی به بهانه ی مشکوک بودن به وجود اعضاء طالبان در آنها، طبل رسوایی این دمکراسی ضد بشری نظام سرمایه داری را بر زمین افکند. به این رسوایی باید، دفاع کشورهای سرمایه داری تا آخرین لحظه از دیکتاتورهایی چون بن علی، حسنی مبارک، قذافی و ... در سال گذشته را اضافه کرد که خود رویکرد دوگانه ی بی نهایت ضد بشری آن ها را بازتاب می دهد.

   ۳ ـ انقلابات و جنبش های توده‌ای : گسترش شکاف طبقاتی، بسط فرهنگ فردگرایانه مصرفی، انباشت سرمایه های افسانه‌ای در دست یک در صد جامعه، گرسنگی دائمی بیش از یک میلیارد ساکنان جهان، سرکوب و تحقیر تودها از سوی حاکمان مستبد، فساد، ارتشا، بیکاری و بی چشم اندازی کمیتی بود که طی دهه ها متراکم شد و در سال گذشته به کیفیت بیداری ستمدیدگان و پایمال شدگان در اغلب نقاط جهان فرا رویید. خود سوزی بوعزیزی در تونس قلب ملیون ها انسان ستمدیده در سراسر جهان را به درد آورد و آتش انقلاب را در خاور میانه و شمال آفریقا شعله‌ ور ساخت. رهبران مادام العمر، بن علی، حسنی مبارک و معمر قذافی یکی بعد از دیگری سرنگون شدند و مبارزه مدنی و آزادیخواهانه در یمن، سوریه، اردن و بحرین ادامه دارد.

    جهانی شدن فقر و فلاکت سرمایه، جهانی شدن عصیان اکثریت فراموش شده جامعه را بدنبال داشت و واقعیت تلخ نشان داد که امپریالیسم سراسیمه شده از توفان انقلاب ها، مثل همیشه، همه جا در تلاش است تا مانع پیشرفت انقلاب شود. هر جا جنبش توده‌ای در اتحاد با کارگران، زحمتکشان و نیروهای مترقی ( مصر و تونس ) دیکتاتورها را سرنگون کردند، پی‌گیری مطالبات میسر شد و مبارزه ادامه دارد و هرجا چنین نیرویی حضور اجتماعی نداشت، دیوار استبداد به کمک ارتجاع داخلی و متحدین خارجیش بازسازی شد ( لیبی ). در کشورهایی که احزاب چپ استقلال طبقاتی و برنامه ی مبارزاتی خود را داشتند، نبض حرکت‌ های ضد سرمایه داری را در دست گرفتند و در تعامل با جنبش های توده‌ای به مبارزه ادامه دادند. ( یونان و ایتالیا )

     خیزش های مسالمت آمیز در عین حال که در هر کشوری مختصات خاص خود را داشت، موج الهام بخش آن همه ی قاره ها را در بر گرفت. میدان تحریر، جنبش های بیکاران، جوانان و تهیدستان میدان خورشید اسپانیا، شهرهای انگلیس، پرتقال، آلمان، اردن، بحرین و مردم بسیاری از ایالات آمریکا را جهت آشغال وال استریت الهام بخشید و حرکت سراسری « نود و نه در صد » را بوجود آورد.

مبارزات خشونت پرهیز به منطقه ی خلیج فارس، آسیای میانه و روسیه دامنه پیدا کرد و برگ تازه‌ ای بر تاریخ مبارزات رهایی بخش و برابری طلبانه توده های تحت ستم و استثمار سرمایه افزود. در کشورهایی چون ایران، جنبش های اجتماعی به شکل‌های گوناگون و چون آتشی زیر خاکستر وجود دارد.                                  

      سال ۲۰۱۱  سال بسط و گسترش شگفت انگیز مبارزات توده ها علیه نظام سرمایه داری و برای نیل به آزادی و برابری بود. راهی که پیموده شد، گرچه رنگ خون بسیاری از محروم ترین اقشار جامعه را بر سنگ فرش خود بر جای گذاشت، اما افق های مبارزاتی ی جدیدی را به روی جنبش های اجتماعی و کارگری گشود و به همبستگی جهانی و بیداری نسل عصیان و شورش یاری رساند، وجدان ساده‌ ترین شهروندان جهان را بیدار کرد، که خود پدیده‌ بی مانندی بود. برادلی مانینگ، سرباز باز گشته از جنگ عراق تنها فردی نبود که مدارک جنایات جنگی آمریکا در عراق و افغانستان را در اختیار ژولین اسانژ، مسئول تارنمای ویکی لیک، قرار داد. هم‌اکنون چند افسر و سربازی که از عراق باز گشته اند آمادگی خود را برای افشای حقایق و دفاع از برادلی مانینگ اعلام کرده‌اند و حرکتی مردمی در دفاع از او آغاز شده است.

    با امید به پیروزی مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم در سال آینده، این نوشته را با نامه کوتاه جیان دنگ، یکی از هزاران فردی که با جنبش های مردمی همبستگی کرده اند، پایان می بریم:

 

       « سلام، دست اندرکاران مجله ی ادبسترز آمریکا ( ۳ )!

         ما مردم بی جینگ ( Beijing ) چین هستیم. ما از جنبش اشغال وال

         استریت پشتیبانی می کنیم. ایده ی شکوهمندی است. پیش نهاد ما:

         فقط « اشغال » کافی نیست. ما منتظر مصادره ی نهایی وال استریت

         هستیم. همه ثروت از آن مردم است. شعارهای سوسیالیستی را بدست                            

         بگیرید..... و جناح اتحاد چپ های آمریکا را پایه ریزی کنید.... ما هم

         که اغلب جزء نود و نه درصدیم از برنج و روغن ژنتیک و زمین آلوده

         متنفریم. مشتاقانه منتظریم تا دست در دست شما به سوی روشنایی و

         نه انهدام گام برداریم. ً»  

                                                                            

                                                                                     ۲۵  دسامبر ۲۰۱۱

                                                 تحریریه سایت

 

۱ ــ مصاحبه خانم یانار محمد، مسئول « سازمان آزادی زنان در عراق » با تلویزیون دمکراسی .

۲ ــ نگاه کنید به مقاله اشتیگلینز تحت عنوان: « هزینه‌ های یازده سپتامبر »

۳ ـ مجله آمریکایی ادبسترز ( Adbusters ) شماره نوامبر ۲۰۱۱